آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

پند 8

امروز مطلبی در مورد زندگی خوندم،حیفم امد واست نتایپم.... مگه میشه مامانی مطلبی رو تنها تنها ،بدون میوه دلم و عصاره وجودم بخونم؟؟؟ ..... معلومه که نههههههه... **زندگی** از زندگی لذت ببرید و از فرصت ها استفاده کنید. سرخوش باشید و شادی امروز را به فردا موکول نکنید. چون این لحظه پیرترین سنی هستید که تا به حال بوده اید و جوانترین سنی که تا ابد خواهید بود. تمام انرژی و سعیمون ،فراهم کردن شرایط بازی و شادی توست ای شادی و نشاط خانه ما،طاهای قلبمان.   نصیحت مورچه به حضرت سلیمان آورده اند که چون حضرت سلیمان(ع) تخت خود را به وادی نمل برد، از موری نصیحت خواست که در دنیا به...
14 ارديبهشت 1393

بازی:شادی:10

چقدر دلم می خواست این عکس واسه امروز بود و شما،گلبرگ یاس و نسترن مادر خوبه خوب بودی.اما حسابی سینت داغونه و من هم داغونتر از همیشه.اما پا شدم و یک عود خوش بو سوزاندم و با اعماق وجودم بوییدم تا این رایحه بی نظیر بره و برسه به تک تک سلولهای اندوهگین وجودم. و لی حالا خوبم،خیلی بهتر از قبل،چون  رایحه این عود آرامش بخش ،تلنگری بود بر منع امیدم ،خدای بی مثالم. و اما این دسر خوشمزه هم می تونه با دستان هنرمند نازنینتون درست شه .هم  واسش بازی و سر گرمی باشه . با تمام دست درون دسر کردن و لیسیدن انگشتان چه لذت بخش است. امتحانش ضرر نداره.خیلی راحت:تنها با اضافه کردن یک لیوان شیر سرد و هم زدن بدست می یاد. در ضمن طع...
10 ارديبهشت 1393

یک پست متفاوت..

پسرم.طاهای من در این پست می خوام متفاوت باشم.اینقدرها بزرگ شدی که بتونم باهات دردو دل کنم .حرف بزنم ،بلکه خالی شم ،سبک شم.و در آخر بگم آخیش دلم خنک شد.     من،مامان شقایق،مادر طاهای قلبم اعتراف می کنم در حال حاضر که ساعت یک و نیم نیمه شبه ،خیلی خسته ،داغون،ناراحت ،دلواپس ،خراب ،بی حوصله ، بیمار و کلاَُ خوب نیستم.... چرا؟؟؟؟وای چرا؟؟؟؟ اصلا جای تعجب نداره.چون من هم آدمم.مثل همه آدمهای اطرافمون.حق دارم خسته شم،کلافه شم ،بی حوصله و عصبانی.این چند روز خیلی نگرانتم .داشتیم با این حساسیت فصلیت کنار می یومدیم که زد و درد دندونت  شروع شد و شب بیداریهای یک ساعت به یک ساعت و روزهای بی خوابی و کلافگی مادر ا...
9 ارديبهشت 1393

مادر

مادر! درستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود وگلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم. مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد. ایمانم از دعای توست وخدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر. تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است ، از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است. ... مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ، به ستایش محبتهای بی اندازه ات ،...
31 فروردين 1393
1